آن قـــدر تنهایــم که حتـی دردهــــایــم دیـگر شـبــیه دردهـای هیچکـس نیست
حتـی نفـسهـــای مـرا از مـن گرفـــتند من مردهام درمن هوای هیچکس نیست
دنیـای مرمـوزی سـت مــا بایـد بدانیــم که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
باید خدا هـم با خودش روراست باشــد وقتی که میداند خدای هیچکس نیست
من میروم هرچنــد میدانــم که دیگــر پشت سرم حتی دعای هیچکس نیست
No comments:
Post a Comment